دلتنگم ...
برای او نه
برای منه قبل ازاو
چقدر قشنگ بودم.
نظرات شما عزیزان:
زیر باران بیا قدم بزنیم
حرف نشنیده ای به هم بزنیم
نو بگوییم و نو بیندیشیم
عادت کهنه را به هم بزنیم
و زباران کمی بیاموزیم
که بباریم و حرف کم بزنیم
کم بباریم اگر، ولی همه جا
عالمی را به چهره نم بزنیم
چتر را تا کنیم و خیس شویم
لحظه ای پشت پا به غم بزنیم
سخن از عشق خود بخود زیباست
سخن عاشقانه ای به هم بزنیم
قلم زندگی به دست دل است
زندگی را بیا رقم بزنیم
«سالکم» قطره ها در انتظار تواند
زیر باران بیا قدم بزنیم
حرف نشنیده ای به هم بزنیم
نو بگوییم و نو بیندیشیم
عادت کهنه را به هم بزنیم
و زباران کمی بیاموزیم
که بباریم و حرف کم بزنیم
کم بباریم اگر، ولی همه جا
عالمی را به چهره نم بزنیم
چتر را تا کنیم و خیس شویم
لحظه ای پشت پا به غم بزنیم
سخن از عشق خود بخود زیباست
سخن عاشقانه ای به هم بزنیم
قلم زندگی به دست دل است
زندگی را بیا رقم بزنیم
«سالکم» قطره ها در انتظار تواند
زیر باران بیا قدم بزنیم
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
نه درست شد ممنون
زنده دلها میشوند از عشق، مست...
مرده دل کی عشق را آرد به دست...
عشق را با نیستی سودا بود...
تا تو هستی، عشق کی پیدا بود...
عشق میجوید حریفی سینه چاک...
کو ندارد از فنای خویش باک...
عشق در بند آورد عقل تو را...
تا نماند در دلت چون و چرا...
مرده دل کی عشق را آرد به دست...
عشق را با نیستی سودا بود...
تا تو هستی، عشق کی پیدا بود...
عشق میجوید حریفی سینه چاک...
کو ندارد از فنای خویش باک...
عشق در بند آورد عقل تو را...
تا نماند در دلت چون و چرا...
خداوند هرگز مشکلی را سر راهمان نمی گذارد ،
مگر آنکه بداند
شایستگی و گنجایش رویارویی با آن و توانایی از
بین بردن آن را نیز داریم ...
مگر آنکه بداند
شایستگی و گنجایش رویارویی با آن و توانایی از
بین بردن آن را نیز داریم ...
آدرستو اشتباه میزاری خیلی سخت اومدم تو وبت آقا مهرزاد
پشت این چشم ها
ابرها درگیرند
و من
کنار خنده هایت می مانم
در این دقایق دلتنگی ...gif)
ابرها درگیرند
و من
کنار خنده هایت می مانم
در این دقایق دلتنگی ..
.gif)
سلام عزیزم
جاده احساس با " عشـــق " به روز شد
منتظر عاشقانه های ِ قشنگت هستم
هر چی آرزوی ِ خوب ِ مال ِ تــو ..............[گل]
جاده احساس با " عشـــق " به روز شد
منتظر عاشقانه های ِ قشنگت هستم
هر چی آرزوی ِ خوب ِ مال ِ تــو ..............[گل]
گاهی باید به دور خود دیوار تنهایی کشید نه برای این که دیگران را ازخودت دورکنی ؛؛؛بلکه برای این که ببینی برای چه کسانی اهمیت داری که این دیوار رابشکنند
سلام سلام .gif)
ممنون بابت تبريك، من هميشه بهت هم سر ميزنم هم به يادت هستم
هر چند كم پيدا شدي
اميدوارم هميشه شاد و موفق باشي
.gif)
ممنون بابت تبريك، من هميشه بهت هم سر ميزنم هم به يادت هستم
هر چند كم پيدا شدي
اميدوارم هميشه شاد و موفق باشي
بدترین حال دنیا اینه که :
آدم دلش هیچی نخواد . . . !
آدم دلش هیچی نخواد . . . !
خوشبختی ،
داشتن " دوست داشتنی ها " نیست
دوست داشتن " داشتنی ها " است...
داشتن " دوست داشتنی ها " نیست
دوست داشتن " داشتنی ها " است...
زندگی یک پاداش است نه یک مکافات
فرصتی است کوتاه! تا ببالی
بیابی
بدانی
بیندیشی
بفهمی
زیبا بنگری...
و در نهایت در خاطره ها بمانی
فرصتی است کوتاه! تا ببالی
بیابی
بدانی
بیندیشی
بفهمی
زیبا بنگری...
و در نهایت در خاطره ها بمانی
از برداشتن یک گام بلند نترسید
گاهی از یک شکاف فاصله، یک چاله یا یک مانع
با دو گام کوتاه نمی توان عبور کرد .
گاهی از یک شکاف فاصله، یک چاله یا یک مانع
با دو گام کوتاه نمی توان عبور کرد .
هیچ وقت دیوانـه وار عاشق کسی نبـاش
سعی کن صادقانه دوست داشتـه باشی
تـا اگر نـامردانـه رهایت کـرد
تـو عادلانـه ویـران نشـوی
سعی کن صادقانه دوست داشتـه باشی
تـا اگر نـامردانـه رهایت کـرد
تـو عادلانـه ویـران نشـوی
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد ودادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد ودادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
سلام داداشم خوبي؟ صبحت بخير، پست زيبايي بود ممنون. من رسيدم به من قلبش.gif)
.gif)
شـایـد بـرای تـو
فـراوان بـاشـنـد کـسـانـی کـه
انـدازه مـن دوسـتـت دارنـد
امـا بـرای مـن ...
کـم کـه هـیـچ !
وجـود نـدارد کـسی کـه انـدازه ی \\\" تـو \\\"
دوسـتـش داشـتـه بـاشـم
فـراوان بـاشـنـد کـسـانـی کـه
انـدازه مـن دوسـتـت دارنـد
امـا بـرای مـن ...
کـم کـه هـیـچ !
وجـود نـدارد کـسی کـه انـدازه ی \\\" تـو \\\"
دوسـتـش داشـتـه بـاشـم
فرق بين دوست داشتن و عشق اين است که …
هنگامي که عاشق یک گل هستی ، آن را مي چيني،
ولي زمانی که يک گل را دوست بداری، هر روز به آن آب مي دهی
شايد کسي که اين موضوع را بفهمد، زندگي را فهميده است!
هنگامي که عاشق یک گل هستی ، آن را مي چيني،
ولي زمانی که يک گل را دوست بداری، هر روز به آن آب مي دهی
شايد کسي که اين موضوع را بفهمد، زندگي را فهميده است!
بعضــــــی هـــــا ...
گـــریه نمی کنـنـــد ...
امـــــا …
از چشـــــم هایشـــــان ...
معلـوم استــــــــــ ...
که اشکــــی ...
به بزرگی یک سکــــوت ...
گــــوشه ی چشمشــــــان ...
به کمیــــــن نشستـــــه …
گـــریه نمی کنـنـــد ...
امـــــا …
از چشـــــم هایشـــــان ...
معلـوم استــــــــــ ...
که اشکــــی ...
به بزرگی یک سکــــوت ...
گــــوشه ی چشمشــــــان ...
به کمیــــــن نشستـــــه …
من چیزهای زیادی از دست داده ام
هیچ کدامشان
مثل از دست دادن تو نبود
گاهی یک رفتن
تمامت را با خود می برد
و تو تا آخر عمر
در به در دنبال خودت می گردی
هیچ کدامشان
مثل از دست دادن تو نبود
گاهی یک رفتن
تمامت را با خود می برد
و تو تا آخر عمر
در به در دنبال خودت می گردی
لی لی 

ساعت19:24---14 بهمن 1394
سلام به مهرزاد مهربان.
تنها کسی که گاهی در تنهایی عمیق یادم میکند.
سپاس
جمله قشنگیه
دنبال دلتان برويد
اما “عقلتان” را نیز با خود ببريد.
هرگز عمق يک رودخانه را با هر دو پا آزمايش نمیکنید.
تنها کسی که گاهی در تنهایی عمیق یادم میکند.
سپاس
جمله قشنگیه
دنبال دلتان برويد
اما “عقلتان” را نیز با خود ببريد.
هرگز عمق يک رودخانه را با هر دو پا آزمايش نمیکنید.
مهردا 

ساعت16:40---14 بهمن 1394
سلام
قشنگ میسرایی.gif)
قشنگ میسرایی
.gif)
سلام اپم خوشحال میشم بیای[گل]
بدنم داغ شده مست شدم انگاری
بی مروت بده یک ذره مرا دلداری
تو چرا از نگه خیره ی من می ترسی؟
غیر یک بوسه ندارم به لبت من کاری
عاشق صورت زیبای تو شد چشمانم
نازنینم تو چه چشمان سیاهی داری!
دستم انگار که دنبال کسی میگردد
دست با سنگدلی روی دلم می ذاری
می روی با عجله سوی کسی دیگر باز
گفته بودی که مرا دوست نداری... آری
برو خوش باش عزیزم برو زیبا بدرود
نه ندارم روی این عشق دگر اصراری!
بی مروت بده یک ذره مرا دلداری
تو چرا از نگه خیره ی من می ترسی؟
غیر یک بوسه ندارم به لبت من کاری
عاشق صورت زیبای تو شد چشمانم
نازنینم تو چه چشمان سیاهی داری!
دستم انگار که دنبال کسی میگردد
دست با سنگدلی روی دلم می ذاری
می روی با عجله سوی کسی دیگر باز
گفته بودی که مرا دوست نداری... آری
برو خوش باش عزیزم برو زیبا بدرود
نه ندارم روی این عشق دگر اصراری!
هر کس در طول زندگی بتواند یک نفر را به راه
آورد کافیست ،
حتی اگر آن یک نفر خودش باشد .
دوبیتی خداوند
الله تویی و ز دلم آگاه تویی / درمانده منم دلیل هرراه تویی
گرمورچه ای دم زند اندر ته چاه / آگه زِ دَمِ مورچه و چاه تویی . . .
سلام داش خوبم خواستم واسه بالایی کامنت بزارم بازنشد بسیارعالی ان شاءالله همیشه برقرارباشید
الله تویی و ز دلم آگاه تویی / درمانده منم دلیل هرراه تویی
گرمورچه ای دم زند اندر ته چاه / آگه زِ دَمِ مورچه و چاه تویی . . .
سلام داش خوبم خواستم واسه بالایی کامنت بزارم بازنشد بسیارعالی ان شاءالله همیشه برقرارباشید
تو را خبر ز دل بیقرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
اسیر گریهٔ بیاختیار خویشتنم
فغان که در کف من اختیار باید و نیست
چو شام غم دلم اندوهگین نباید و هست
چو صبحدم نفسم بیغبار باید و نیست
مرا ز بادهٔ نوشین نمیگشاید دل
که می به گرمی آغوش یار باید و نیست
درون آتش از آنم که آتشین گل من
مرا چو پارهٔ دل در کنار باید و نیست
به سردمهری باد خزان نباید و هست
به فیضبخشی ابر بهار باید و نیست
چگونه لاف محبت زنی که از غم عشق
تو را چو لاله دلی داغدار باید و نیست
کجا به صحبت پاکان رسی که دیدهٔ تو
به سان شبنم گل اشکبار باید و نیست
رهی به شام جدایی چه طاقتیست مرا
که روز وصل دلم را قرار باید و نیست
(رهی معیری)
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
اسیر گریهٔ بیاختیار خویشتنم
فغان که در کف من اختیار باید و نیست
چو شام غم دلم اندوهگین نباید و هست
چو صبحدم نفسم بیغبار باید و نیست
مرا ز بادهٔ نوشین نمیگشاید دل
که می به گرمی آغوش یار باید و نیست
درون آتش از آنم که آتشین گل من
مرا چو پارهٔ دل در کنار باید و نیست
به سردمهری باد خزان نباید و هست
به فیضبخشی ابر بهار باید و نیست
چگونه لاف محبت زنی که از غم عشق
تو را چو لاله دلی داغدار باید و نیست
کجا به صحبت پاکان رسی که دیدهٔ تو
به سان شبنم گل اشکبار باید و نیست
رهی به شام جدایی چه طاقتیست مرا
که روز وصل دلم را قرار باید و نیست
(رهی معیری)
چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید
ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآید
نسیم در سر گل بشکند کلاله سنبل
چو از میان چمن بوی آن کلاله برآید
حکایت شب هجران نه آن حکایت حالیست
که شمه ای ز بیانش به صد رساله برآید
ز گرد خوان نگون فلک طمع نتوان داشت
که بی ملالت صد غصه یک نواله برآید
به سعی خود نتوان برد پی به گوهر مقصود
خیال باشد کاین کار بی حواله برآید
گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان
بلا بگردد و کام هزارساله برآید
نسیم زلف تو چون بگذرد به تربت حافظ
ز خاک کالبدش صد هزار لاله برآید
ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآید
نسیم در سر گل بشکند کلاله سنبل
چو از میان چمن بوی آن کلاله برآید
حکایت شب هجران نه آن حکایت حالیست
که شمه ای ز بیانش به صد رساله برآید
ز گرد خوان نگون فلک طمع نتوان داشت
که بی ملالت صد غصه یک نواله برآید
به سعی خود نتوان برد پی به گوهر مقصود
خیال باشد کاین کار بی حواله برآید
گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان
بلا بگردد و کام هزارساله برآید
نسیم زلف تو چون بگذرد به تربت حافظ
ز خاک کالبدش صد هزار لاله برآید
مات شدم
از رفتنت !
هیچ میز ِ شطرنجی هم درمیان نبود
این وسط فقط یک دل بود
که دیگر نیست!
از رفتنت !
هیچ میز ِ شطرنجی هم درمیان نبود
این وسط فقط یک دل بود
که دیگر نیست!
به دانشمندی گفتند خوشبختی چیست؟ گُفت
حاصل یک کسری است که صورتش تلاش و مخرجش توقع است
هرچه صورت نسبت به مخرج بیشتر بشه .
جواب بزرگتر میشه
حالافرض کُنید توقّع به صفر نزدیک بشه .
خوشبختی میره رو به بینهایت
حاصل یک کسری است که صورتش تلاش و مخرجش توقع است
هرچه صورت نسبت به مخرج بیشتر بشه .
جواب بزرگتر میشه
حالافرض کُنید توقّع به صفر نزدیک بشه .
خوشبختی میره رو به بینهایت
برچسبها: