براى فراموش کردنت هرشب آرزوى آلزایمر مى کنم...

 خوش به حال تو...

 که وقتى “او” آمد، بدون هیچ دردسرى

 فراموشم کردى...

 


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 27 دی 1394برچسب:, | 22:11 | نویسنده : مهرزاد |

آسانسوری شده ام تنها در برجی متروک

که سال هاست بهانه ای برای اوج گرفتن نداشته است

به خانه ام بیا خسته ام از این همه ایستادگی...

 

گاهی اوقات ، حسرت تکرار یک لحظه

دیوانه کننده ترین حس دنیاست

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 25 دی 1394برچسب:, | 19:19 | نویسنده : مهرزاد |

به عشق شک کردم ,
از زمانی که
عاشقانه عشق ورزیدم و ظالمانه ظلم دیدم ...
به عشق شک کردم ,
وقتی که
به وسعت صداقتم دروغ شنیدم ...
به عشق شک کردم ,
وقتی که
خاکی شدم اما انها که خاک پایم بودند , برایم مغرور شدند
عشق ممنوع
تا زمانی که
هوس را عشق میگویند ...


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 22 دی 1394برچسب:, | 23:21 | نویسنده : مهرزاد |

 

به هر چه نمیخواستم رسیدم

جز تو که میخواستمت .


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 15 دی 1394برچسب:, | 17:48 | نویسنده : مهرزاد |

ته  ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ
ﺁﻥ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺁﺧﺮ ڪنـار ﺷﯿﺸـﻪ
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺟﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎﺳـﺖ
ﺑﺮﺍﯼ آنڪه ﻣﭽﺎﻟـﻪ ﺷﻮﯼ ﺩﺭ ﺧﻮﺩﺕ
ﺳﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﭽﺴﺒﺎﻧـﯽ ﺑـﻪ ﺷﯿﺸـﻪ ﻭ
ﺯﻝ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﻪ یڪ ﺟـﺎﯼ ﺩﻭﺭ
ﻭ فڪر ڪنی ﺑﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾـﯽ ڪه ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ
ﻭ فڪر ڪنی ﺑﻪخـﺎﻃﺮﺍﺗﯽ ڪه ﺁﺯﺍﺭﺕ ﻣﯿﺪﻫﺪ
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺖ ﺧﯿﺲ ﺷﻮﺩ
 ﺍﺯﺣﻀﻮﺭ ﭘُﺮ ﺭﻧﮓ یڪ ﺧﯿﺎﻝ
ﻭ ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺮﻭﺩ ﻣﻘﺼﺪﺕ ڪجاسـت
ﻭ ﺩﻟﺖ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ڪه ﺩﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯه ی ﻫﻤﯿـﻦ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ
ڪوچڪ شود ... ﻭ ﺩﻧﺞ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ
ﻭ ﺁﻩ بڪی ﺍﺯ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﺕ
ﺷﯿﺸﻪ ﺑﺨﺎﺭ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﻭ
ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺑﻨﻮﯾﺴﯽ " ﺁﯾﻨﺪﻩ "
ﻭ ﺩﻟﺖ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﺍﺯ ﺗﺼﻮﺭﺵ
ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﯼ
ﻭ ﺗﺎ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺩﺭﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﯾﻪ ڪنی


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 5 دی 1394برچسب:, | 22:13 | نویسنده : مهرزاد |

سه شنبه عطریو گرفتم که اون میزد....


چهارشنبه اون دیگه نبود....


پنجشنبه صبح ب یادش عطرشو زدم....


اما فهمیدم عطر هم مثل لباس باید به آدم بیاد....


عطریعنی خاطره....


یعنی یه لحظه که با گذرش تمام خاطرات رو جلوی چشمات به رقص درمیاره....


وقتی عطریو بخاطر یه مخاطب خاص دوست داری٬هیچوقت خودت ازش استفاده نکن....


نذار بوی اون برات بشه عادت.....


چون هیچوقت مثل اون نمیشه.....


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 5 دی 1394برچسب:, | 22:9 | نویسنده : مهرزاد |